Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز، علاقه مردم به سریال های پلیسی سبب شده است تا بیشتر کارگردان های به نام کشور در این حوزه فیلمی بسازند و نام خودشان را در لیست کارگردان های سریال های پلیسی ثبت کنند. سریال های پلیسی زیادی در طول چند دهه گذشته در تلویزیون روی آنتن رفته است.

سریال:چنگک

کارگردان: فریبرز صالح

سال: 56


علاقه به آثار پلیسی از سال‌ها قبل در مخاطبان تلویزیون وجود داشت و ساخت یک اثر پلیسی پیش از انقلاب گواه مدعاست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اولین سریال پلیسی ایرانی «چنگک» نام داشت که فریبرز صالح کارگردان فیلم سینمایی «سفیر» آن را کارگردانی کرده بود. این سریال که در سال ۱۳۵۶ تولید و از تلویزیون ملی ایران پخش شد ماجراهای پلیسی با چاشنی طنز را روایت می‌کرد. جلال پیشوائیان که در آن سال‌ها بیشتر در نقش‌های منفی بازی می‌کرد به همراه محمد متوسلانی، مرتضی احمدی، عزت‌الله مقبلی و... در این سریال ایفای نقش می‌کردند.

سریال: هشدارهای پلیس

کارگردان: محسن شامحمدی

سال: 67


دومین سریال با تم پلیسی و ماجراجویی در ایران تقریبا 10 سال بعد از انقلاب ساخته و پخش شد. مخاطبان پر و پا قرص سریال‌های تلویزیونی که در سال‌های گذشته تعدادشان بیشتر بود حتما نام محسن شامحمدی را به عنوان کارگردانی پلیسی‌ساز به خاطر می‌آورند.

شامحمدی در سال 67 با ساخت سریال «هشدارهای پلیس» نام خودش را به عنوان اولین کارگردان پلیسی‌ساز در ایران بعد از انقلاب ثبت کرد و تا سال‌ها نیز در زمینه ساخت آثار پلیسی به فعالیت پرداخت. «هشدارهای پلیس» همچنین اولین سریالی بود که با مشارکت نیروی انتظامی ساخته شد.

این مجموعه درباره یک کلاه‌بردار حرفه‌ای به نام کمالی بود که تحت تعقیبِ نیروی انتظامی است و هربار ماجرایی از تبهکاری او به نمایش در می‌آید. نکته جالب اینکه سرهنگ هدایت‌الله سجادی که در سال‌های اخبر به عنوان کارشناس انتظامی در فیلم و سریال‌ها با گروه‌های سازنده همکاری می‌کند در این سریال به ایفای نقش پرداخته بود. مهدی آریان‌نژاد (در نقش کمالی)، بهزاد رحیم‌خانی، غلامحسین لطفی، ابراهیم بصیرت و ... هم از بازیگران این سریال بودند که از شبکه یک پخش شد.

سریال:آینه عبرت

کارگردان: علی نقی‌لو و محسن شامحمدی

سال: 68


شاید کمتر کسی بداند، سریال پرطرفدار «آیینه عبرت» در دو سری ساخته شد و کارگردان این دو مجموعه نیز در بخش اول و دوم با هم فرق داشتند. بخش اول این مجموعه تلویزیونی را سال 67 تا 68 علی نقی‌لو کارگردانی کرد و حدود یک سال بعد تا سال 70 محسن شامحمدی ساخت این مجموعه را برعهده گرفت.


«آیینه عبرت» برخلاف سریال‌های قبلی که در ژانر پلیسی ساخته شده بودند داستان ماجراجویانه‌ای نداشت، اما به شدت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت و در زمان پخش و حتی تا سال‌ها بعد به یکی از پر مخاطب‌ترین مجموعه‌های سیما بدل شد. سری اول این مجموعه در پنج قسمت روی آنتن رفت، اما با آمدن شامحمدی به عنوان کارگردان ساخت آن دو سال به طول انجامید و این سریال در 50 قسمت روی آنتن رفت.

سریال: مزد ترس

کارگردان: حمید تمجیدی

سال: 71

برای مخاطبان سال‌های نسبتا دور تلویزیون به خصوص بچه‌های اوایل دهه 70 «مزد ترس» سمبل یک سریال ترسناک و حادثه‌ای به شمار می‌رود. سریالی که حمید تمجیدی آن را در سال 71 کارگردانی کرد و برخلاف بیشتر سریال‌های پلیسی که تا پیش از این از شبکه یک پخش شده بودند. از کانال دو صدا و سیما به روی آنتن رفت.

«مزد ترس» داستان زندگی سروان ناصر محمدی (با بازی عبدالرضا اکبری) یکی از کارآگاهان اداره آگاهی بود که طی یک مأموریت، مسئولِ پیگیری قتلِ یک نوازندۀ ارکستر سمفونیک می‌شود که جسد سوخته‌اش را در محل تخلیۀ زباله پیدا کرده‌اند. این سریال در آن زمان از حضور بازیگر‌انی چون رضا بنفشه‌خواه، علی دهکردی، حمیده خیرآبادی، محبوبه بیات، رقیه چهره‌آزاد، فریبرز عرب‌نیا و ... نیز بهره گرفته بود.

چالش بین پلیس و خلافکار در این سریال به خوبی به تصویر کشیده بود و برخی این مجموعه تلویزیونی را جزو اولین سریال‌هایی که در آن تابوی شکست‌‌ناپذیری پلیس در مقابله با خلافکاران شکسته شد می‌دانند. «مزد ترس» در زمان پخش‌اش آنقدر مورد توجه قرار گرفت که سه سال بعد یعنی در سال ۷۴ قسمت دوم آن به نام «بازی با مرگ» ساخته و از تلویزیون پخش شد. سریالی که هیچ وقت مثل بخش اول دیده نشد و مورد توجه مخاطب قرار نگرفت.


سریال: شلیک نهایی

کارگردان: محسن شامحمدی

سال: 74


محسن شامحمدی که ید طولایی در ساخت آثار پلیسی برای تلویزیون داشت سال 73 شروع به ساخت یکی از جدی‌ترین مجموعه‌های پلیسی تلویزیون کرد. «شلیک نهایی» به نوعی اولین سریال جدی بود که همه داستان و اتفاق‌هایش پلیسی بودند و مخاطب برای اولین بار با چنین مجموعه‌ای که همه وجوه‌اش معمایی است رو به رو شد.

این سریال که حسین پاکدل به همراه شامحمدی نویسنده‌اش بودند یک سال بعد یعنی سال 74 از شبکه یک پخش شد و به شدت هم مورد توجه قرار گرفت. در «شلیک نهایی» داریوش فرهنگ نقش اصلی را بازی می‌کرد، سرگرد کلانی که فرهنگ توانسته بود جدیت و استواری شخصیت پلیس را در این کاراکتر به خوبی به نمایش بگذارد. پرونده‌های جنایی زیادی در طول پخش این سریال در دل قصه آن روایت شدند و شاید یکی از دلایل اقبال این مجموعه نیز الهام داستان‌ها از واقعیت بود. اتفاقی که در سال‌های اخیر کمتر در تلویزیون می‌افتد و نه پلیس و نه خلافکارانی که در مجموعه‌های جدید می‌بینیم هیچ کدام به واقعیت نزدیک نیستند.


سریال: کاراگاه علوی

کارگردان: حسن هدایت

سال: 75


یک سال بعد از پخش سریال موفق «شلیک نهایی» مخاطبان تلویزیون باز هم تماشاگر یک سریال پلیسی دیگر شدند. اما این بار ماجرا رنگ دیگری به خود گرفته بود و حسن هدایت نویسنده و کارگردان سریال «کاراگاه علوی» تصمیم گرفته بود ماجراهای پلیسی‌اش را بین سال‌های 1308 تا 1314 روایت کند. با پخش سریال «کاراگاه علوی» به بازی احمد نجفی پای کاراگاه بازی به مجموعه‌های تلویزیونی باز شد.

داستان این سریال هم درباره زندگی یکی از همین کاراگاهان به نام علوی بود که در اداره تامینات فعالیت می‌کند و با اتفاقات عجیب و غریبی مواجه می‌شود که این اتفاق‌ها در هر قسمت از این مجموعه برای بیننده روایت می‌شدند. شکل و شمایل و ساختار نسبتا متفاوت «کاراگاه علوی» مورد توجه خیلی‌ از مخاطبان قرار گرفت، تا جایی‌که چند سال بعد بخش دوم این مجموعه نیز با بازی نجفی ساخته شد که البته مثل بیشتر مجموعه‌های ایرانی که در فصل‌های بعدی‌شان موفقیت بخش اول را کسب نکرد آنچنان خوب از آب در نیامد.


سریال: سرنخ

کارگردان: کیومرث پوراحمد

سال: 75


میانه دهه 70 دیگر مخاطبان ثابت سریال‌های تلویزیونی ایرانی به تماشای لااقل سالی یک اثر پلیسی عادت کرده بودند. آن سال‌ها نه هنوز خبری از سریال‌های ماهواره‌ای بود و نه بازار تماشای سریال‌های خارجی اینقدر داغ شده بود. تماشای قصه‌های وطنی حتی از نوع پلیسی‌اش برای مردم جذاب بود و آنها را به تعقیب قصه‌های پلیسی که در سریال‌ها روایت می‌شد وا می‌داشت. شاید همین استقبال خوب مخاطبان تلویزیون بود که کارگردان‌های بیشتری را هم برای ساخت اثر در این ژانر ترغیب می‌کرد.

کیومرث پوراحمد که در آن سال‌ها بیشتر به خاطر ساخت «قصه‌های مجید» به محبوبیت رسیده بود در سال 75 تصمیم به ساخت مجموعه‌ای پلیسی معمایی گرفت. سریالی که بعدها یکی از موفق‌ترین و پرطرفدارین آثار ساخته شده در این ژانر شد و محمدرضا فروتن را نیز به عنوان چهره جدید بازیگری به مخاطبان تلویزیون شناساند. «سرنخ » در هر قسمت ماجراهای پلیسی یک پلیس اصفهانی به نام اوصیا (با بازی جهانبخش سلطانی) را روایت می‌کرد. پلیسی که به همراه دستیارش (با بازی بهزاد خداویسی) اتفاق‌های جالبی را هم رقم می‌زنند. ساختار معماگونه و گره‌هایی که بیننده در هر قسمت با آن مواجه می‌شد «سرنخ» را میان مخاطبان محبوب ساخت.


سریال: تصمیم نهایی

کارگردان: محسن شامحمدی

سال: 80


شش سال بعد از پخش سریال موفق «شلیک نهایی» محسن شامحمدی کارگردان آن مجموعه سریالی جدید با همان حال و هوا به نام «تصمیم نهایی» را مقابل دوربین برد. در این سریال هم مثل بخش اولش داریوش فرهنگ نقش اصلی را بازی می‌کرد. «تصمیم نهایی» داستان فردی به نام اسماعیل کلالی بود که فرزندش قربانی اعتیاد شده است و با اعتقاد به عدالت شخصی، همراه همسرش راضیه، تصمیم به مجازات عاملان قتل فرزند خود می‌گیرد.

این سریال بر خلاف سری اولش بیشتر درونمایه‌های اجتماعی داشت و البته تم اصلی آن پلیسی بود. علی نصیریان، فتحعلی اویسی، حسین پناهی، مهوش افشارپناه و ... از جمله بازیگران این سریال بودند که آن نیز نتوانست مثل بخش اولش در جلب نظر مخاطب موفق باشد.


سریال: پلیس جوان

کارگردان: سیروس مقدم

سال: 80

بعد از چند سال خالی بودن آنتن شبکه های تلویزیون از سریال پلیسی رفته رفته بازار ساخت این گونه آثار مجددا داغ شد و سیروس مقدم یکی از آغازگران این شروع دوباره بود. او سال 80 سریال «پلیس جوان» را روی آنتن برد، سریالی که روایت همزمان چند قصه بود اما حضور شهاب حسینی به عنوان یک افسر پلیس جوان آن را در زمره کارهای پلیسی تلویزیون قرار داد.


داستان این سریال درباره یونس پلیس جوانی بود که پدرش در مقام قاضی دادگستری سال‌ها پیش به شکل مشکوکی به قتل رسیده و او به توصیه‌های مادرش برای کشف راز قتل پدر وارد دانشکده پلیس شده بود. این ستوان آگاهی در خلال جست‌وجوی راز قتل پدر هر قسمت ماجراهای تازه‌ای برای تماشاگران روایت می‌کرد. مخاطبان تلویزیون آن روزها شهاب حسینی را به اندازه حالا نمی شناختند و او نیز هیچ یک از موفقیت‌هایی که امروز در کارنامه‌اش دارد به دست نیاورده بود، اما در همان سال‌ها هم توانست نقش‌آفرینی قابل قبولی از خود در قالب یک شخصیت جستجوگر ارائه دهد. یکی دیگر از نقش‌های به یادماندنی این سریال را مریلا زارعی بازی کرد، او در این مجموعه نقش یک خبرنگار را داشت که پا به پای یونس وارد ماجراجویی‌ها می‌شد.


سریال:خواب و بیدار

کارگردان: مهدی فخیم زاده

سال: 81


یکی از متفاوت ترین سریال‌های پلیسی که اوایل دهه 80 روی آنتن رفت «خواب و بیدار» بود، سریالی که در زمان پخش به خاطر محبوب شدن یکی از بازیگران نقش منفی‌اش به «ناتاشا» معروف شده بود. مهدی فخیم‌زاده که پیش از ساخت این سریال چند مجموعه تاریخی را مقابل دوربین برده بود، در سال 80 تصمیم به ساخت مجموعه‌ای پلیسی برای تلویزیون گرفت. سریالی که هم رمزآلود بود، هم حضور نیروهای پلیس و تقابلشان با خلاف کاران پررنگ بود و هم از صحنه‌های اکشن بی‌بهره نبود. یکی دیگر از عوامل مورد توجه قرار گرفتن این سریال حضور زنان در نقش‌های مختلف بود.


فخیم‌زاده در این سریال علاوه بر استفاده از چند بازیگر به عنوان پلیس‌های قصه، نقش اصلی و خلافکار قصه، ناتاشا را هم به رویا نونهالی سپرد، کاری که شاید در آن دوران ساختارشکنی محسوب می‌شد. همه این عوامل دست به دست هم داد تا بعد از چند سال بی‌رونقی تلویزیون در پخش یک سریال پلیسی خوب این اثر مهدی فخیم‌زاده لقب یکی از محبوب‌ترین مجموعه‌های پلیسی را به خود اختصاص دهد. رویا نونهالی، مهدی فخیم‌زاده، دانیال حکیمی، لادن طباطبائی، لیلا برخورداری و ... از بازیگران این سریال بودند.


سریال: کلانتر

کارگردان: محسن شامحمدی

سال: 82


محسن شامحمدی دو سال بعد از «تصمیم نهایی» سراغ یک اثر پلیسی جدید رفت و بخش اول «کلانتر» را جلوی دوربین برد. ایرج نوذری در قامت یک افسر کارکشته پلیس در «کلانتر» ظاهر شد و ماجراهای پلیسی این سریال را به همراه بازیگران دیگری چون بابک نوری، آناهیتا همتی، کیوان محمود نژاد، پویا امینی و ... رقم زد. «کلانتر» در بخش اول موفقیت نسبتا خوبی به دست آورد و به لحاظ ساختار هم از از دو بخش دیگر قوی‌تر بود. اما در بخش دوم و البته بیشتر از همه سوم هم از لحاظ فیلمنامه و هم ساختار و حتی انتخاب بازیگران افت پیدا کرد و طبیعی بود که دیگر مخاطب بخش اول را هم نداشته باشد.


ایرج نوذری که در دو بخش اول و دوم نقش افسر پلیس را ایفا کرده بود در فصل سوم حضور نداشت و همین برای مخاطبانی که به دیدن او به عنوان کلانتر قصه عادت کرده بودند نکته‌ای منفی به شمار می‌رفت. شامحمدی پنج سال بعد از بخش اول یعنی در سال 87 فصل سوم سریال را کارگردانی کرد.


سریال: حس سوم

کارگردان: مهدی فخیم زاده

سال: 84


مهدی فخیم‌زاده حدود سه سال بعد از «خواب و بیدار» تصمیم به ساخت سریال پلیسی دیگری گرفت؛ مجموعه‌ای که خیلی‌ها در ابتدای پخش‌اش فکر می‌کردند می‌تواند خاطره خوب «خواب و بیدار» را برای‌شان زنده کند. اما «حس سوم» ساخته جدید فخیم‌زاده هم به لحاظ قصه و هم ساختار فاصله زیادی با اولین اثر ساخته شده این کارگردان در ژانر پلیسی داشت.


«حس سوم» روایت قصه فانتزی یک زن با حس بویای خاص (با بازی نسرین مقانلو) شاید برای مخاطب عادی تلویزیون جذاب می‌آمد، اما روایت این اثر هیچ وقت نتوانست طرفداران جدی ژانر پلیسی را راضی نگه دارد. فخیم‌زاده در سال‌های بعد نیز چند اثر در ژانر پلیسی ساخت»، «بی‌صدا فریادکن» و «ساختمان 85» از جمله این آثار بودند که به جرات می‌توان گفت هیچ‌کدام نتوانستند موفقیت اولین کار این کارگردان در این زمینه را تکرار کنند.



سریال:گارد ساحلی

کارگردان: محسن شامحمدی

سال: 88


زمانی که محسن شامحمدی بعد از ساخت چندین سریال پلیسی سراغ کارگردانی «گارد ساحلی» رفت خیلی‌ها این اثر را کپی ناموفقی از نمونه های خارجی دانستند. نظری که بعد از چند قمست از پخش کاملا تایید شد و «گارد ساحلی» را در زمره آثار ناموفق ساخته شده در ژانر پلیسی قرار داد.


داستان این سریال درباره یک تاجر اهل تهران بود که مدتی کسی از او خبر نداشت، دختر او به همراه همسرش برای پیدا کردن او به بندر خمیر در ۷۰ کیلومتری بندرعباس می‌روند و درگیر ماجراهای پلیسی این قصه می‌شوند. اکبر زنجاپور نقش پلیس این سریال را بازی می‌کرد، اما بازی بی‌رمق و آرام او در نقش افسر پلیس به مذاق خیلی‌ها خوش نیامد.


سریال: هوش سیاه

کارگردان: مسعود آب پرور

سال: 89


در تمام سال‌هایی که تلویزیون هیچ اثر ایرانی پلیسی برای پخش نداشت آثار خارجی پلیسی از شبکه‌های مختلف روی آنتن می‌رفتند و اتفاقا بسیاری از آنها مورد اقبال هم واقع می‌شدند. سریال‌های پلیسی خارجی آنقدر به لحاظ پروداکشن و ساختار قوی هستند که مخاطب ایرانی نیز تمایل بیشتری برای تماشای آنها دارد.


تقریبا پنج سال بعد از خالی بودن آنتن از یک مجموعه پلیسی خوب مسعود آب‌پرور تصمیم گرفت تا یک سریال پلیسی را هم به کارنامه کاری‌اش اضافه کند و از همین رو سراغ ساخت «هوش سیاه» رفت. «هوش سیاه» به جرائم رایانه‌ای می‌پرداخـت موضوعی که تا به حال کسی سراغ آن نرفته بود و در آن سال با هر چه بیشتر پررنگ شدن نقش فضای مجازی در زندگی روزمره افراد مورد توجه قرار گرفت. نقش اصلی پلیس این سریال به حسین یاری سپرده شده بود و کیکاووس یاکیده نیز نقش خلافکار قصه را داشت. «هوش سیاه» نیز سری بعدش ساخته شد و سال 92 با همان مضمون روی آنتن رفت.


سریال: سقوط آزاد

کارگردان: علیرضا امینی

سال: 90


بازار پخش سریال‌های پلیسی از اواخر دهه 80 رفته رفته رونق گرفت و ابتدای سال 90 نیز علیرضا امینی با ساخت سریال «سقوط آزاد» این روند را ادامه داد. امینی در این سریال با استفاده از حضور بازیگران چهره‌ای چون حامد بهداد و پوریا پورسرخ سعی در جذب مخاطب داشت، اما صورت نگرفتن استقبال آن چنانی مخاطب از این مجموعه باز هم ثابت کرد برای ساخت یک اثر پلیسی موفق نمی‌شود به چند نکته از جمله انتخاب بازیگر چهره اکتفا کرد.

گرچه حضور بهداد برای اولین بار در نقش پلیس مورد توجه خیلی قرار گرفت، اما نارضایتی مخاطبان این مجموعه از قصه نه چندان منسجم این مجموعه همچمنان شنیده می‌شد.


سریال: دیوار

کارگردان: سیروس مقدم

سال: 91


زمانی که سیروس مقدم «دیوار» را برای شبکه یک کارگردانی کرد دیگر نامش به عنوان یکی از کارگردان‌های مطرح تلویزیونی شناخته شده بود. البته شاید کمتر کسی به خاطر می‌آورد که او سال ها پیش تجربه ساخت سریالی پلیسی را پشت سر گذاشته. مقدم سال 91 با فیلمنامه‌ای از سعید نعمت‌الله «دیوار» را جلوی دوربین برد و در آن به روایت زندگی جمیل رییس یک باند تبهکاری پرداخت که توسط همسر خواهرش سرهنگ یونس سبزی به زندان افتاده است و در آستانه رهایی از زندان، از دلبستگی میان دخترش با پسر سرهنگ سبزی مطلع می‌شود.

آتیلا پسیانی در این سریال نقش افسر پلیسی را بازی کرد که البته با پلیس واقعی که اطراف‌مان می‌دیدیم تفاوت‌هایی داشت. این سریال به سفارش نیروی انتظامی ساخته شد و شاید بخش زیادی از ایرادهایی که به آن وارد شد نیز نشات گرفته از همین موضوع باشد.


سریال:ماتادور

کارگردان: فرهاد نجفی

سال: 92


فرهاد نجفی سال 91 پیش تولید ساخت سریالی با نام «ماتادور» را آغاز کرد تا این مجموعه برای پخش پدر هفته نیروی انتظامی سال بعد آماده شود. «ماتادور» سال 92 در هفته ناجا از تلویزیون پخش شد و در مقایسه با سریال‌هایی که در سال‌های اخیر از شبکه‌های مختلف پخش شدند توانست به مقبولیت بیشتری بین مخاطبان دست پیدا کند.


گرچه ارائه چهره غیر واقعی از پلیس همچنان یکی از انتقادهایی بود که به این مجموعه وارد شد و فرهاد نجفی کارگردانش را بر آن داشت تا در گفت و گویی بگوید روابط پلیس‌ها در ین سریال عجیب و غریب نیست. نجفی در مصاحبه‌ای گفت: «روابط میان پلیس‌ها با یکدیگر در سریال «ماتادور» با سایر کارهای پلیسی ایران که تاکنون به روی آنتن رفته خیلی متفاوت است و در واقع بحث اصلی این مجموعه همین روابط میان پلیس‌هاست؛ بنابراین بینندگان از دیدن این روابط متفاوت تعجب نکنند.» از جمله نکات مثبت این سریال برای مخاطبان صحنه‌های اکشنی بود که توانستند به وسیله آنها با برخی دیگر از توانایی‌های پلیسی در کشور آشنا شوند.


سریال:میکائیل

کارگردان: سیروس مقدم

سال: 94


کارگردان پرکار تلویزیون بار دیگر بخت خودش را برای ساخت اثری موفق در ژانر پلیسی آزمود و سال 94 با مشارکت ناجی هنر سریال «میکائیل» را برای شبکه یک کارگردانی کرد، سریالی که مقدم خودش آن را پرحادثه‌ترین اثرش عنوان کرد. اکشن این سریال و نوع روایت داستان این مجموعه بیشتر از کارهای قبلی که در این ژانر ساخته شدند به مذاق مخاطب خوش آمد.

چاشنی عشق و عاشقی‌های شخصیت اصلی داستان هم جذابیت‌های دیگری را برای بیننده این سریال رقم زد. به خصوص اینکه کامبیز دیرباز نیز بازی قابل قبولی در نقش یک افسر پلیس از خودش به نمایش گذاشت و توانست مخاطبان را راضی نگه دارد. برخی دیالوگ‌های این سریال را یکی از نقاط قوت این مجموعه دانستند و برخی دیگر آنها را شعاری تلقی کردند و به نظرشان یکی از موارد آسیب زننده به سریال بود. با همه این تفاسیر «میکائیل» را می‌توان از جمله آثار پلیسی تلویزیون در دهه 90 تلقی کرد.


سریال:آسمان من

کارگردان: محمدرضا آهنج

سال: 94


تلویزیون در سال 94 در پخش آثار پلیسی قدرتمند عمل کرد، البته قدرتمند از جهت کمی و نه کیفی. «آسمان من» یکی دیگر از سریال‌های پلیسی بود که سال گذشته به روی آنتن رفت تا مخاطبان با بخش دیگری از فعالیت‌های پلیس یعنی پلیس امنیت پرواز آشنا شوند. شیوه پخش نامناسب این سریال باعث شد ساخته آهنج در ژانر پلیسی دید نشود. از طرف دیگر دو پاره پخش شدن این مجموعه نیز مخاطب را دچار سردرگمی کرد و تغییر شبکه پخش هم مشکلی برمشکلات این مجموعه تلویزیونی پر بازیگر افزود.

نکته مهم درباره سریال «آسمان من» مقطع روایت قصه آن است. برخلاف بیشتر مجموعه‌های پلیسی در سال‌های اخیر که قصه‌شان به روز بود، روایت داستان این سریال از سال 63 آغاز می‌شود و همین نکته می‌توانست یکی از تفاوت‌های مثبت این مجموعه به حساب بیاید. نکته دیگر قابل ذکر درباره این سریال تعدد بازیگران آن بود، «آسمان من» بیش از 75 بازیگر اصلی و فرعی داشت.


سریال: فوق سری

کارگردان: مهدی فخیم‌زاده

سال: 94


اینکه چطور اسم سریالی که «قورباغه و قناری» نام دارد هنگام پخش به «فوق سری» تغییر پیدا می‌کند خودش یکی از عجیب‌ترین نکات درباره سریال پلیسی دیگر مهدی فخیم‌زاده است. فخیم‌زاده که یکی از کارگردان‌های پرسابقه در زمینه کارگردنی آثار پلیسی است برای آخرین اثرش در این ژانر سراغ قصه‌ای طنز رفت و البته موفق نشد.

«فوق سری» نحوه پیشگیری و برخورد با عاملان فروش مواد مخدر را به منظور آگاهی بخشیدن به خانواده‌ها در خصوص چگونگی نفوذ تولیدکنندگان و پخش‌کنندگان مواد مخدر در بین جوانان به تصویر کشید، اما نه تنها نتوانست تجربه آثار موفق کارگردانش را تکرار کند حتی شکستی سنگین را در کارنامه فخیم‌زاده رقم زد. سریالی که فخیم‌زاده بعدها آن را به خاطر سانسورهای بیش از اندازه‌اش متعلق به خود ندانست و اسم آن را تنها لاشه‌ای لت و پار از قصه‌های پلیسی گذاشت.


سریال: آمین

کارگردان: منوچهر هادی-بهرنگ توفیقی

سال: 94


سریال پلیسی «آمین» فارغ از همه حواشی که بر سر تعویض کارگردان‌هایش داشت چند ویژگی متفاوت دیگر را نیز دارا بود. حضور بازیگرانی چون امین حیایی و داریوش فرهنگ و در کنار آنها نقش آفرینی هادی ساعی قهرمان تکواندو از جمله مزیت‌های این اثر بود.

«آمین» اگرچه بر صحنه‌های اکشن و به رخ کشیدن توانایی‌های پلیس تاکید ویژه‌ای داشت، اما در اجرا خیلی موفق نبود. ماجراهای پلیسی «آمین» چندان چنگی به دل مخاطب نزد و ما را بیشتر به این نکته نزدیک کرد که فیلمنامه خوب و قوی یکی از مهمترین المان‌ها برای موفقیت یک اثر پلیسی وطنی است.

سریال: گشت ویژه

کارگردان: مهدی رحمانی

سال: 95


آخرین اثر پلیسی ساخته شده برای تلویزیون که در هفته نیروی انتظامی به نمایش در آمد را کارگردانی ساخت که اولین تجربه‌اش را در تلویزیون پشت سر می‌گذاشت. مهدی رحمانی که پیش از این در سینما فعالیت می‌کرد سریال پلیسی «گشت ویژه» را برای شبکه یک ساخت تا نام او نیز در لیست پلیسی‌سازهای تلویزیون قرار بگیرد.

«گشت ویژه» سعی در نمایش چهره‌ای واقعی‌تر از پلیس داشت اما انتخاب نابه‌جای بازیگر نقش اصلی‌اش یعنی حمید گودرزی باعث شد تا مخاطب نتواند آنطور که باید غرق در قصه این سریال شود. با این اوصاف به نظر می‌رسد اگر راه برای ورود کارگردان‌های جوان به این عرصه باز شود شاید بتوان به پویایی، اکشن و هیجان بیشتر در آثار پلیسی امیدوار بود.

انتهای پیام/

28 / 28 سریال هفته نیرو انتظامی پلیس تلویزیون فخیم زاده

منبع: ایسکانیوز

کلیدواژه: سریال هفته نیرو انتظامی پلیس تلویزیون فخیم زاده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۹۴۴۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلمان فارسی؛ روایت درست تاریخ

یکی از پروژه‌های الف ویژه تلویزیون مجموعه «سلمان فارسی» است. مجموعه‌ای به کارگردانی داوود میرباقری که قرار است مثل مجموعه «مختارنامه» اثر فاخر و پرمخاطب دیگری را بسازد.

نگارش این سریال را هم خودش به‌عهده داشته و حسین طاهری، تهیه کننده این اثر است. جالب این‌که امرا... احمدجو که ید طولایی در نویسندگی و کارگردانی دارد هم به عنوان مشاور با این پروژه همکاری می‌کند. تصویربرداری این سریال از ۱۰ دی ۱۳۹۸ آغاز شده و قرار است در ۶۰ قسمت ساخته شود. جالب این‌که در ۱۱فروردین۱۴۰۲ مستندی با نام سلمان درباره مراحل تولید و پشت صحنه فصل اول این مجموعه پخش شد که در نوع خود دیدنی بود. این مجموعه تاریخی به دوران زندگی، زمانه و مهاجرت سلمان فارسی می‌پردازد و طبق برنامه‌ریزی‌ها تا واقعه غدیر خم ادامه خواهد داشت. سلمان فارسی در نوجوانی ایرانشهر را ترک می‌کند و مسیحی می‌شود. او حدود ۷۰ سال در شهرها، کلیسا‌ها و دیر‌های مختلف بیزانس سیر و سلوک می‌کند. این مجموعه یکی از پربازیگرترین و پرلوکیشن‌ترین سریال‌هایی است که در حال ساخت است و طبق پیش‌بینی‌ها قرار است در سال ۱۴۰۵ پخش شود. به پشت صحنه این مجموعه رفته‌ و گزارشی از روند تولید آن داشته‌ایم و با برخی عوامل آن از جمله حسین طاهری، امرا... احمدجو، حامد میرباقری و مهدی نقویان (رئیس سیمافیلم) هم به گفتگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

سلمان درآتشکده ماربین
در انتهای یکی از خیابان‌های شهرک سینمایی غزالی و درست پشت کاروانسرای مرمر مجموعه سلمان فارسی قلعه‌ای ساخته شده که نام آن آتشکده ماربین است. یکی از لوکیشن‌های اصلی این مجموعه که عوامل گروه مدتی است برای ضبط سکانس‌های مربوط به ایران در این لوکیشن حضور دارند و زیر تیغ آفتاب و همراه با باد و خاک در حال ضبط سکانس‌هایی از این سریال هستند. نزدیک ورودی در اصلی یک پرده کروماکی آبی رنگی وصل و مقابل آن اسبی به یک درخت بسته شده است. اسب گاهی شیهه‌ای سر می‌دهد، اما مانعی برای ضبط سریال نیست. فقط رفت و آمد‌های بک قاب دوربین‌ها بررسی می‌شود. گروه در حال ضبط است و ما باید چند دقیقه‌ای را منتظر بمانیم تا کات داده شود. سکانس شلوغ و سختی است.

 هنرور‌های بسیاری با پوشش و گریم مناسب آن سکانس در هر نقطه‌ای از این قلعه ایستاده‌اند. حتی سربازان و برمکی‌ها نیز با لباس و گریمی که برای‌شان تعریف شده در میزانسن کارگردان جای گرفته‌اند. کمی جلوتر می‌رویم. انوش معظمی را با گریم و سبیل از بناگوش دررفته و چهره بسیار متفاوتی می‌بینیم. گرچه ابتدا قابل شناسایی نیست، اما همین که دیالوگ‌هایش را می‌گوید و صدایش را می‌شنویم، متوجه می‌شویم که امروز او مقابل دوربین است. هوا به‌شدت گرم است و خورشید وسط آسمان قرار دارد. با این حال مانعی برای ادامه کار نیست. از یکی از عوامل می‌شنویم که حسام منظور، فرخ نعمتی و امیررضا دلاوری در اتاق گریم هستند و خودشان را برای ضبط سکانس‌های بعد آماده می‌کنند. از آنجا که داوود میرباقری حساسیت و دقت بسیاری روی کار خود دارد، این سکانس بار‌ها ضبط می‌شود تا مورد تایید او قرار بگیرد. البته در این میان صدای هواپیما هم گهگاهی شنیده می‌شود که یکی از عوامل به‌شوخی می‌گوید: «جالبه که همیشه پرواز‌ها تاخیر دارن، اما امروز همه پرواز‌ها داره به‌موقع انجام میشه!»

داوود میرباقری، امرا... احمدجو و حسین طاهری داخل یک چادر نشسته‌اند و از مانیتور مقابل‌شان کار را دنبال می‌کنند. یکباره بادی می‌وزد و یکی از صندلی‌های پلاستیکی به هوا رفته و مقابل پای یکی از اسب‌ها پرتاب می‌شود و او را عصبانی می‌کند. سایر اسب‌ها هم که در گوشه‌و‌کنار این قلعه ایستاده‌اند، سروصدا می‌کنند. نگاهی به اطراف می‌اندازیم. سرباز‌ها و نگهبانان قلعه در برج و باروی قصر مشغول محافظت هستند. فضاسازی میرباقری مثل همیشه حرف ندارد. انگار مخاطب را با خود به قلب تاریخی می‌برد که شاید هزاران سال با آن فاصله دارد. یکی از هنروران با سبدی در دست و با اشاره دستیار کارگردان به نقطه‌ای می‌رود و می‌ایستد که به او گفته شده است. داخل سبد نان و خرما دارد.

یکی از هنروران شوخی لقمه‌ای نان و خرما از او طلب می‌کند و باعث خنده می‌شود. لباس‌ها و کفش‌ها و گریم هنروران همه نشانگر است که در حال ورق‌زدن تاریخ چندهزارساله هستیم. نسیمی می‌آید و صورت‌ها را نوازش می‌کند، اما همچنان هوا گرم است و گروه باید تا شب سکانس‌های بسیاری را ضبط کنند. زمان به‌سرعت درحال گذراست و گروه هیچ ثانیه‌ای را نباید از دست بدهد. به همین خاطر است که سرما و گرما هم مانعی برای کارشان نشده است. به نظر می‌رسد این مجموعه از کار قبلی میرباقری سخت‌تر است و به همین دلیل او انرژی بیشتری روی آن می‌گذارد. در گوشه دیگری از این شهرک هم کارگاه‌های چرم و کهنه‌کاری سریال قرار دارد و همزمان تیم دیگری در حال ساخت ادوات جنگی است. لوکیشن‌های دیگری هم در حال ساخت است. خلاصه این‌که همه در تلاش هستند تا یک سریال شسته‌رفته و ماندگار دیگر در تاریخ این رسانه ثبت شود.

استاندارد بالای ۱۵دوربین روشن
مهدی نقویان، رئیس سیمافیلم در پشت صحنه این سریال حاضر است و درباره روند تولید این پروژه و دقتی که میرباقری در ساخت این اثر دارد و زمان‌بندی آن می‌گوید: خوشبختانه با حمایتی که ریاست سازمان از این پروژه دارد و به‌صورت هفتگی جلساتی برای این پروژه می‌گذارد، مشکلاتی که در پیش‌تولید وجود دارد، خیلی زود رفع می‌شود و حمایت‌های لازم از این اثر صورت می‌گیرد. می‌توانم بگویم برای اولین‌بار طی این ۳-۴سالی که این سریال تولید می‌شود، لوکیشن‌های این بخش تا پایان سال ۱۴۰۳ ساخته شده و آماده است. اما در سال‌های قبل این‌گونه نبود. به همین دلیل برنامه‌ریزی‌های تولیدی نامنظم انجام می‌شد و ساخت لوکیشن در برنامه‌ریزی سریال تاثیرگذار بود. وی ادامه می‌دهد: امسال هم دنبال این هستیم که لوکیشن‌های مربوط به سال بعد همین امسال ساخته شود تا مانع تولیدی نداشته باشیم و کار با سرعت پیش برود. البته این سرعت با همان استاندارد‌ها و کیفیتی است که باید باشد و مدنظر کارگردان و ریاست سازمان هم هست. نقویان همچنین می‌افزاید:خوشبختانه چرخه تولید درسال۱۴۰۳ راه افتاد، سرعت تولید کار‌های الف ویژه بیشتر شد ومدت‌هاست به استاندارد بالای ۱۵دوربین روشن رسیده‌ایم که نیاز آنتن است تا زیر ۱۵ تا دوربین روشن نداشته باشیم و همین طور حمایت می‌شود. ما الان شش سریال درمرحله پس‌تولید داریم که منتظر آنتن هستند. 

حضور ۴۰ بازیگر خارجی
حسین طاهری، تهیه‌کننده سریال درباره تدراک گسترده برای تولید این سریال عنوان می‌کند: شایسته کشوری مثل ایران که تاریخ کهن و همچنین سابقه فیلمسازی غنی دارد این است که در تولید آثار نمایشی ارتقا پیدا کند. سریال سلمان فارسی مجموعه‌ای است که سازمان صداوسیما با آن در کنار آقای میرباقری قدم بزرگی برداشته است. ما براساس برنامه‌ریزی تولید را جلو می‌بریم و از این برنامه عقب نمانده‌ایم. همان‌طور که قبلا گفتم، اینجا یک دانشگاه است. دوستان و همکاران ما تلاش می‌کنند از بزرگان در این مجموعه بیاموزند. وی می‌گوید: بخش‌های ایران باستان بسیار جالب توجه است، البته همچنان ساخت و ساز ادامه دارد وماتاپایان فصل ایران باستان بیش از۳۰لوکیشن داریم. طاهری درباره انتخاب هنرور‌ها هم توضیح می‌دهد:۲۰هزار نفر را از میان تئاتری‌های سراسر ایران انتخاب کردیم. رزومه دادندو۶۰۰۰نفر از میان‌شان گزینش شدند که حرفه‌ای هستند، البته در این دانشگاه بیشتر می‌آموزند. وی در مورد حضور چهره‌ها نیز عنوان می‌کند: بیشتر بازیگران ایران علاقه‌مندی خود را برای حضور در این پروژه اعلام کرده‌اند و این برای ما باعث افتخار است. اما علاوه بر آنان، چهره‌های تازه نیز معرفی می‌شوند و حدود ۴۰ بازیگر خارجی نیز تا کنون در این سریال حضور پیدا کرده‌اند. بازیگرانی از مراکش، تونس، یونان، ارمنستان و... از این جمله هستند. برخی از آنان اصلا با ایران آشنایی نداشتند و به‌واسطه بازی در این سریال با ایران آشنا شدند. این تهیه‌کننده درخصوص ادامه تصویربرداری در شهرک غزالی نیز می‌گوید: دو سه هفته‌ای در شهرک غزالی هستیم تا فصل زمستان را تصویربرداری کنیم. برای تصویربرداری فصل بهاربه شاهرودبازمی‌گردیم ویکی دوماه آنجامی‌مانیم. بازبه تهران بازمی‌گردیم ودوره پرشکوه ایران باستان را تصویربرداری می‌کنیم. 

میرباقری سنگ تمام گذاشته است
امرا... احمدجو یکی از نویسندگان و کارگردانان پیشکسوت عرصه سینما و تلویزیون است که آثار بسیاری را در تلویزیون ماندگار کرده است. هنوز هم مخاطبان بسیاری با «روزی روزگاری» این هنرمند خاطره دارند. تفنگ سرپر، پشت کوه‌های بلند و سردار جنگل از جمله آثاری است که برای تلویزیون ساخته است. وی که به‌عنوان مشاور با این پروژه همکاری می‌کند، در این‌باره می‌گوید: داوود میرباقری قصه سلمان را اززمان تولداین شخصیت آغاز کرده است. البته از آنجایی که از آن تاریخ اطلاعات جزئی در دسترس است بخشی از فیلمنامه باید دراماتیزه می‌شد. به‌طور مثال پدر سلمان از ملاکان جی در اصفهان بوده و ثروت زیادی داشته است ولی ما از پدر او اطلاعات دیگری نداریم و بخشی از داستان درباره شرایط زندگی وی در ایران و همچنین مسائل پیرامونی او به‌صورت داستانی در فیلمنامه وارد می‌شود. وی همچنین می‌افزاید: با توجه به تجربیاتی که داوود میرباقری دارد، این سریال آن‌طور که پیش‌بینی کرده‌ایم در حال انجام است. البته به‌دلایل مختلف از‌جمله کرونا توافق‌هایی داشته‌ایم، اما خللی در کار ما ایجاد نکرده است؛ ضمن این‌که همه شرایط مهیاست و تصور می‌کنم نتیجه درخشانی هم خواهد داشت. 

احمدجو در ادامه بیان می‌کند: می‌توانم بگویم سلمان‌فارسی یک اثر ماندگار و فاخری خواهد بود و از آن سریال‌هایی می‌شود که می‌تواند برای نسل‌های مختلف آموزنده و جذاب باشد؛ چون من چند سال است شاهدم که میرباقری برای این کار سنگ‌تمام گذاشته و با تجربه زیادی که در این زمینه‌ها دارد و با همه وجود پلان به پلان این سریال را جلو می‌برد. وی با اشاره به منابعی که به آنها در نگارش سریال رجوع کرده است، می‌گوید: همه زحمات را آقای میرباقری کشیده ومن در کنارش به او کمک می‌کنم، اما برای نگارش، کتاب‌های زرتشتی از‌جمله اوستا مرجع من شده است. تحقیقاتی هم جدا ازفیلمنامه توسط سازمان صداوسیما انجام شده است و من از آنها استفاده می‌کنم. همزمان برای این‌که در آن فضا قرار بگیرم به این تحقیقات و کتاب‌های دیگر هم مراجعه می‌کنم. با همه این احوال گاهی برای یک دقیقه دیالوگ دو یا سه روز وقت می‌گذارم و گاهی هم گفتگو‌ها به‌راحتی به ذهنم می‌آید و روی کاغذ می‌نویسم. وی همچنین درباره زبانی که در سلمان فارسی به‌کار برده شده و نحوه گویش‌ها عنوان می‌کند: اگر بخواهیم زبان را نزدیک به آن زمان انتخاب کنیم، نامفهوم خواهد بود؛ بنابراین من سعی می‌کنم دستور زبانی را که قابل فهم است با گویش امروزی استفاده کنم ونظرخود میرباقری هم براین مبنابود که دیالوگ‌هابه زبان امروز ومحاوره نزدیک‌تر باشد. احمدجو در پایان هم می‌گوید: چند سالی است یک سریال جنگی به نام «تولد» را دارم که اگر بعد از سریال سلمان فارسی همچنان زنده باشم و ویلچرنشین نشوم، می‌خواهم آن را بسازم. بخشی از کارهایش هم انجام شده است.

بازیگرانی که به عشق سلمان آمده‌اند
حامد، فرزند داوود میرباقری است که همواره در کنار پدر تلمذ می‌کند و در آثاری که او می‌سازد، هم بازی می‌کند و هم در پشت‌صحنه حضور دارد و پدر را همراهی می‌کند. وی در این سریال هم به‌عنوان دستیار کارگردان فعالیت می‌کند و قرار است نقشی را هم بازی کند که در این‌باره می‌گوید: درباره نقشم فعلا صحبتی نمی‌کنم، اما مدتی است که بخش مربوط به ایران را ضبط می‌کنیم که بخشی از لوکیشن‌های این بخش در شهرک غزالی است و بخشی هم در شهرک دفاع‌مقدس و شاهرود ضبط می‌شود. از آنجا که طبق زمان‌بندی پیش می‌رویم، حدود هشت روز دیگر در شهرک هستیم و بعد به شاهرود می‌رویم. وی در ادامه در توضیح لوکیشن آتشکده ماربین بیان می‌کند: این آتشکده در جی یا همان اصفهان سابق است که بیشتر کار‌های اداری در این مرکز رخ می‌دهد. اینجا یکی از لوکیشن‌های اصلی بخش ایران است که می‌توان گفت ۲۵ درصد بخش ایران در این لوکیشن مقابل دوربین می‌رود. میرباقری درباره حضور هنروران و انتخاب آنها توضیح می‌دهد: تمام این افراد از نقاط مختلف کشور انتخاب شده‌اند. 

به همین دلیل اسم آنها را منتخبان گروه کارگردانی گذاشته‌ایم. چون همه این افراد جزو بازیگران استان‌های مختلفی هستند که تجربه بازیگری دارند و به عشق سلمان وارد این پروژه شده‌اند. برای اولین بار است که این اتفاق در یک پروژه‌ای افتاده است، چون آقای میرباقری ترجیح می‌دادند با افرادی کار کنند که تجربه بازیگری داشتند. ما برای انتخاب آنها سفر‌های بسیاری رفتیم و دو سال قبل از فیلمبرداری شروع کردیم و به همه استان‌های ایران سفر کردیم تا این افراد انتخاب شدند. در حال حاضر برای هر فاز این سریال باز سفر می‌رویم و افراد دیگری را می‌بینیم. چون همچنان کار انتخاب بازیگر ادامه دارد و در حال انجام است. در جمع بازیگران اصلی چهره‌های جدیدی داریم که پیش از این تجربه تئاتر داشتند و با این سریال معرفی می‌شوند.

میرباقری درباره لوکیشن‌های این سریال بیان می‌کند: هنوز ساخت و ساز‌ها و لوکیشن‌های این سریال در حال انجام است. اگر فاز ایران را بخواهیم تقسیم کنیم، بخش جی دو لوکیشن اصلی دارد و همین آتشکده و خانه بودخشان، فرماندار جی و پدر سلمان که در شاهرود در حال ساخت است. یکی دیگر از لوکیشن‌های اصلی ایران، کاخ تیسفون است و در واقع آن چیزی که در عکس‌ها داریم، نمانده و در حال ساخت است. وی در ادامه درباره تحقیق و پژوهش این سریال می‌افزاید: پیش از کار، تحقیق و پژوهش انجام شده، اما برای هر فاز از کار باز هم تحقیق و انتخاب‌ها انجام می‌شود. می‌توانم بگویم هر دو قسمت از این سریال مثل یک سینمایی حرفه‌ای گرفته شده؛ با همان دقت، حساسیت و انتخاب لوکیشن و بازیگر و.... میرباقری در پایان هم می‌گوید: فصل بیزانس کار شد و زمان زیادی گذاشتیم. چون لوکیشن‌های بسیاری داشت و مدام درسفربودیم. لوکیشن‌های فصل حجاز آماده است و برای فصل ایران هم متمرکزتر بودیم. به هر حال در تلاشیم تا کار به موقع تمام شود.

منبع: جام جم آنلاین

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • عرضه روایت ترس سربازرس مگره در بازار نشر
  • بازیگر اخراجی‌ها کارگردان شد
  • بچه‌ها الگوی خوابشان را از والدین می‌آموزند
  • سلمان فارسی؛ روایت درست تاریخ
  • کارآگاه بازی برادر مقتول برای یافتن سر جسد و شناسایی قاتل | راز جسد بدون سر با خالکوبی ستاره فاش شد
  • اعتراض دانشجویان آمریکایی به جنایات رژیم صهیونیستی با پاسخ وحشیانه پلیس و ارتش آمریکا مواجه شد
  • علت خشکی گلو بعد از بیدار شدن از خواب چیست؟ (فیلم)
  • انگار ایران یک روز از خواب بیدار شد و بی‌دلیل تصمیم گرفت به اسرائیل حمله کند!
  • سریال «سلمان فارسی» ۱۴۰۵ به پخش می‌رسد
  • «سلمان فارسی» پروژه‌ای جریان‌ساز